جستجو

حادثه بئر معونه (1)

گفته شده است: در ماه صفر از سال چهارم هجری، «ابوبراء عامر ابن مالک» (او یکی از بزرگان قبیله بنی عامر و مشرک بوده است) به مدینه و نزد رسول خدا آمده و هدایایی (در برخی نقل ها، هدایایی که ابوبراء آورده، دو اسب و دو شتر گفته شده است) تقدیم حضرتش کرد. پیامبر (ص) از قبول هدایای او امتناع ورزیده و فرمود: «من هدیه هیچ مشرکی را قبول نمی کنم و اما اگر می خواهی هدیه تو را بپذیرم، به دین اسلام گرویده و دست از بت پرستی بردار» «ابوبراء» اسلام را نمی پذیرد اما اظهار امیدواری می کند که اگر پیامبر (ص) جمعی از قرآن شناسان و نمایندگان خود را به سوی «نجد» محل استقرار ابوبراء و قبیله اش بفرستد، بتوانند عده زیادی را مسلمان کنند. رسول الله (ص) که هنوز داغ شهادت اصحاب رجیع در دلش مانده به «ابوبراء» می فرماید: «من از مردم «نجد» نسبت به یاران خود- و از نیرنگ ایشان می ترسم». ابوبراء می گوید: «نترس، من ایشان را در پناه خود قرار می دهم». گویا این سخنان اعتماد پیامبر را جلب کرده و سبب می شود ایشان حاضر شود چهل تن از یاران برگزیده و قرآن شناس خود را به فرماندهی «منذر ابن عمرو» به همراه ابوبراء بفرستد. به هر ترتیب این گروه آماده حرکت شده و کم کم راه «نجد» را پیش می گیرد. در میان راه وقتی به «بئر معونه» نام مکانی در نزدیکی قبیله بنی سلیم می رسند، به یکدیگر می گویند: «چه کسی حاضر است پیام رسول خدا (ص) و نامه او را به مردم این ناحیه برساند؟»، «حرام ابن ملحان» برخاسته و می گوید: «من این مأموریت را انجام می دهم»، سپس نامه را گرفته و نزد «عامر ابن طفیل» رئیس قبیله بنی سلیم می رود هنگامیکه «عامر» را می بیند، نامه را تحویل داده و پیام را می رساند اما عامر حاضر نمی شود نامه را باز کند. «ابن ملحان» وقتی چنین می بیند نزد مردم بنی سلیم آمده و فریاد می زند: «ای مردم! من فرستاده پیغمبر خدا (ص) هستم. نزد شما آمده ام تا شما را به سوی خدای یکتا و پیامبر او دعوت کنم تا ایمان بیاورید» در همین حال مردی از میان خیمه ای بیرون آمده و با نیزه ای که در دست داشت پهلوی «حرام ابن ملحان» را درید، نیزه از پهلوی دیگر «حرام» بیرون آمده و فریاد زد: «الله اکبر، فزت و رب الکعبه» یعنی «خدا بزرگتر است از آنکه توصیف شود. به پروردگار کعبه قسم که رستگار شدم». پس از این، «عامر ابن طفیل» به میان قبیله «بنی عامر» آمده و از آنها برای کشتن فرستادگان رسول الله (ص) کمک خواست، اما آنها به احترام امانی که ابوبراء به مسلمانان داده بود، حاضر به همکاری نشده و گفتند: «ما حاضر نیستیم پیمان ابوبراء را زیر پا گذاشته و حرمت او را بشکنیم». وقتی «عامر ابن طفیل» دید «بنی عامر» حاضر به همکاری نیستند، سراغ دیگر قبائل بنی سلیم مانند «عصیه» و «رعل» و «ذکوان» رفته و نظر آنها را در این باره جلب نمود و لحظاتی بعد با سپاهی نسبتا مجهز به جنگ گروه اعزامی مسلمین آمد. مسلمانان وقتی خود را در محاصره «بنی سلیم» دیدند آماده جنگ شده و تن به اسارت ندادند. درگیری آغاز شد و پس از چندی بعلت کثرت سپاه بنی سلیم و تجهیزاتشان مسلمین شکست خورده و همگی جز «کعب ابن زید» به شهادت رسیدند. «کعب» نیز به علت زخم های متعددی که برداشته بود در میان کشتگان افتاده و توان حرکت نداشت فلذا دشمن به خیال اینکه مرده است او را رها کرده و رفت. پس از رفتن بنی سلیم کعب به هر ترتیبی بود بلند شده و به مدینه بازگشت.
دو نفری که عقب مانده بودند: در راه نجد، دو تن از چهل تنی که برای تبلیغ اعزام شدند، از یاران خود عقب مانده و به دنبال ایشان می آمدند، این دو نفر «عمرو ابن امیه» و «منذر ابن محمد انصاری» نام داشتند. وقتی «عمرو» و «منذر» به نزدیکی بئر معونه می رسند، از دور می بینند در آسمان آن محل، پرندگان لاشخور در حال پروازاند. دیدن این صحنه آنها را نگران کرده و به این فکر می افتند که ممکن است حادثه وخیمی اتفاق افتاده باشد. از این رو به سرعت نزدیک چاه معونه رفته و با رسیدن به آنجا می بینند «بنی سلیم» تمام دوستان ایشان را به شهادت رسانده. «منذر ابن محمد» رو به «عمرو» کرده و می گوید: «اکنون چه باید کرد؟» «عمرو» می گوید: «از نظر من باید هرچه زودتر، نزد رسول الله (ص) رفته و ماجرا را برایش گزارش کنیم». «منذر» می گوید: «اما من دلم راضی نمی شود از مکانی که شخصی همچون «منذر ابن عمرو» در آنجا کشته شده و به شهادت رسیده است سالم بگذرم و راه او را نروم و مردم خبر کشته شدن او را از من بشنوند». منذر این را گفته و شمشیر می کشد و به مردم بنی سلیم حمله می کند، دیری نمی پاید که بنی سلیم او را نیز به شهادت رسانده و به برادران ایمانی اش ملحق می سازند.
و اما ماجرای عمرو ابن امیه...

منابع

  • محمد هادي اليوسفي- موسوعه التاریخ الاسلامی- جلد 2
  • سیدجعفر مرتضی عاملی- الصحیح من سیره النبی الاعظم- جلد 7
  • ابن سيد الناس جلد- عیون الاثر- جلد 2
  • ابن کثیر- سیره النبویه- جلد 3
  • محمد ابراهيم آيتى- چکیده تاریخ پیامبر اسلام
  • سید محمد رضا آقامیری- زندگانی حضرت محمد (ص)
  • فارسی- پیامبری و جهاد
  • سيد على اكبر قرشى- از هجرت تا رحلت

کلید واژه ها

تاریخ اسلام قبایل پیامبر اکرم جنگ روایات حوادث تاریخی

مطالب مرتبط

برخی از حوادث سال دوم هجری حادثه بئر معونه (2) سریه ابن انیس به سوی بنی لحیان غزوه دومه الجندل غزوه بنی قریظه (اعدام بنی قریظه) غزوه بنی قریظه (اوضاع بنی قریظه) غزوه بنی قریظه (مواخذه نکردن پیامبر اکرم در نماز)

اطلاعات بیشتر

حادثه بئر معونه (2)

ابزار ها