جستجو

نظر امام علی علیه السلام درباره بلاغت

نویسندگی، ظاهرا، به یکی از دو معنی، در عرف، به کارمی رود: یکی، خوش انشایی و دانش انشاء خوب و صحیح. دوم، روی کاغذ آوردن و ثبت کردن افکار و اندیشه ها و تجربیات شخصی و اجتماعی، به صورتی درست و با نثری استوار.
آنچه مد نظر است، همان معنای نخستین است، در حالی که آنچه مهم است معنای دوم است نویسندگی هنگامی ارج دارد و چیزی به فرهنگ جاری می افزاید و چیزی به جامعه می دهد که ثبت آزمونهای فردی و اجتماعی باشد، آن هم آزمونهای خاص و سودمند و بیداری آور و جهت بخش و روحیه ساز و فضیلت گستر و امید برانگیز و ایمان آفرین.
نخست انسان باید از تعقل باز و دید وسیع و چشم بیدار و هوش ویژه برخوردار باشد، حرکت حیات را در وجود جامعه بنگرد، رابطه واقع و آرمان را و نسبت میان این دو را (در حال ارتباط) دریابد، حوادث زندگی را تعقیب کند، مصالح و مفاسد جامعه را بشناسد، و هر چیز را در ظرف وقوع مورد تامل قرار دهد، برود، بگردد، ببیند، بشناسد، بیازماید، بفهمد از خودکند، بنگرد، بیندیشد، و... وقتی چنین شد و آزمونهایی به دست آورد و صاحب اندیشه ای شد، ببیند اگر آن اندیشه هیچ عرضه نشده است یا به صورتی مناسب و برخوردار از منطق شایسته عرضه نشده است. به ثبت و عرضه تجربه و آزمون خویش بپردازد. البته در این مرحله و برای این کار باید به جز آنچه گفته شد، صاحب سلیقه و ذوق باشد و واجد قدرت انشاء و نیروی تعبیر و دارای نثر استوار و صحیح فصیح و هماهنگ با طبیعت زبان و زمان.
بلاغت در حقیقت، ملکه ای که در چنین زمینه ای رشد می کند. بلاغت تنها خویش انشایی یا عرضه هر نوع مفهومی نیست. در واقع شاعر و نویسنده راستین نخست با قلب و مغز و دید و درک خود شاعر می شود یا نویسنده و سپس با تعبیر و قالب. به عبارت دیگر تا آدمی سخنی برای گفتن (و درخور گفتن) نداشته باشد نه شاعر است نه نویسنده، اگر چه انشایی خوب داشته باشد و طبعی موزون.
در اینجا سخنانی نقل می کنیم از علی بن ابیطالب، امام بزرگ بلاغت. «آیه البلاغه قلب عقول و لسان قائل؛ نشانه بلاغت دلی است آکنده از خرد و هوشیاری و زبانی توانا بر گفتار.»
در این سخن امام، خردمندی و هوشیاری (عامل اصلی شناخت و تجربه)، جزو عناصر اصلی بلاغت شمرده شده است. و در تعبیر«قلب عقول» نکته ای نهفته است: تعقل و هوشیاری و خردورزی را به قلب «دل» نسبت داده است، یعنی خردی روییده در زمینه احساس عاطفی، نه در زمینه ذهن حسابگر. یعنی نویسنده و گوینده شایسته و صادق همه چیز را با قلب خویش تجربه و درک می کند، نه با ذهن خشک و حسابگر. نیز: «البلاغه النصر بالحجه والمعرفه بمواضع الفرصه و من البصر بالحجه ان یدع الافصاح بها الی الکنایه عنها اذا کان الا فصاح طریقه و کانت الکنایه ابلغ فی الذرک و احق بالظفر؛ بلاغت آن است که دلیل آوری و پیروز گردی، و فرصت استوار سازی مراد خویش نیک بشناسی. و گاه بینایی در حجت آوری به آن است که صراحت به کار نداری و مقصود خویش در پرده های سخن (کنایه) پیچی، هرگاه صریح گویی درشتناک آید و کنایه بلیغ ترباشد و پیروزی بخش تر.»
امام جعفر صادق (ع) نیز فرموده است: «لیست البلاغه بحده اللسان و لاکثره الهذیان، ولکنها اصابه المعنی و قصد الحجه؛ بلاغت آن نیست که زبانی تیز و تند داشته باشی و همی یاوه گویی. بلاغت آن است که به شایستگی ادای مقصود کنی و دلیل در خود آوری.»
امید است که دست اندر کار دین و فرهنگ دین، بکوشند تا نخست از راه تجربه و عقل اکتسابی، صاحب «قلب عقول» شوند، سپس با فراگرفتن اصول فن نویسندگی، دارای «لسان قائل»، و قلم استوار موثر. و هنگامی که از آزمونهای نیک و سودمند برخوردار گشتند و سخنی برای گفتن داشتند، قلم به دست گیرند و با اسلوب درست، به نشر معارف انسانی اسلام، و تجربه های انسانی، در سطح متناسب با عرضه های زمانی بپردازند.

منابع

  • محمدرضا حکیمی- ادبیات و تعهد در اسلام- صفحه 84- 86

کلید واژه ها

امام علی (ع) ادبیات بلاغت حدیث نویسندگی

مطالب مرتبط

سخنان امام علی علیه السلام در ادبیات نصوصی رسول اکرم در مورد امامت علی علیه السلام رفع نیازهاى علمى معاویه توسط امام علی (ع) امام علی (ع) و دریافت کنیه ابوتراب ارزش کنیه ابوتراب ازدواج امام علی و فاطمه علیهماالسلام طبقات راویان حدیث غدیر از علماء قرن ششم

اطلاعات بیشتر

ابزار ها