جستجو

تقویت اصول فطری کودکان جهت کمک به درک آزادی معقول

در باب آزادی و انسان های مورد تعلیم و تربیت، مسائل اساسی داریم که بدون حل و فصل معقول آن ها، نمی توان کار قابل توجهی انجام داد:
آیا انسان های مورد تعلیم و تربیت -به عنوان مثال، از ده تا بیست سالگی- معنای آزادی و ارزش آن را می دانند، یا آن چه که برای آنان مطلوب است، رهایی از قیدهایی است که مانع از اجرای خواسته های لذت بخش آن هاست، یعنی: خواسته های طبیعی و محض و ابتدایی و خام؟ اگر افراد بسیار معدود را که در حد استثناء هستند، کنار بگذاریم، بیش تر انسان ها، حتی از بیست سالگی به بالاتر نیز معنای آزادی و ارزش آن را نمی دانند، چه رسد به نونهالان نورس که بین ده و بیست سالگی حرکت می کنند. اگر این مسئله به صورت جدی مطرح شود، چنان چه اگر انسانی وجود داشته باشد، باید جدی مطرح شود که: چه باید کرد؟ یعنی: چگونه این انسان ها را باید از عشق به رهایی از قیود مانع اجرای خواسته های لذت بخش نجات داد و آن را به مرحله رشد آزادی معقول -که با اختیار (خیر جویی) به ثمر می رسد- وارد ساخت؟
به نظر می رسد، پاسخی جز این وجود نداشته باشد: به هر وسیله ممکن، باید شخصیت انسان ها تقویت شود و تقویت شخصیت -تنها و تنها- با تعلیم اصول فطری و قوانین عقلانی زندگی در ارتباطات چهارگانه (ارتباط با خدا، با جهان هستی، با خویشتن و با هم نوع خود) و قرار دادن انسان ها در مسیر «گردیدن» با آن اصول و قوانین امکان پذیر است.
مقصود از اصول فطری، آن کلیات تجریدی نیست که تنها رشدیافتگان جوامع از آن ها برخوردارند و تعدادشان در هر قرنی، حتی به تعداد انگشتان دست نیز نمی رسد، بلکه منظور، اصیل ترین بایستگی ها و شایستگی هاست که با ساده ترین و قابل پذیرش قضایا مطرح می شود، مانند: قبح دروغ، قبح خیانت در امانت، قبح تعدی به حقوق دیگران، قبح ظلم در هر شکل ممکن، قبح حیله و تزویر، ریاکاری، چند رویی، و کوشش و فرصت طلبی برای سود شخصی خود که به ضرر دیگران تمام خواهد شد، همچنین فدا کردن عقل و درک و شعور و وجدان در زیر پای شهوت ها.
درک قبح و وقاحت و ناشایستگی این پدیده ها که مستند به فطرت پاک انسان هاست، نیازی به شناخت کلیات تجریدی درباره موضوع ها و محمول های امور مزبور ندارد. نیز برای درک ضرور و شایستگی تمایل به نیکی ها، صدق و صفا، عدالت، بیدار شدن وجدان کار و احساس تکلیف، از آن رو که تکلیف است، و هم چنین شجاعت و پاکدامنی و معرفت گرایی، جز به تحریک وجدان و فطرت، به چیزی دیگر احتیاج نیست.
به عبارت روشن تر: برای تقویت شخصیت انسان ها تا بتوانند معنا و ارزش آن را بدانند، نیازی به حفظ و تحقیق نمط های پایانی اشارات ابن سینا وجود ندارد، بلکه کافی است ذهن فرزندان و هر انسان مورد تعلیم و تربیت را با راه و روش های مناسب، نسبت به مثل ها و قضایای بدیهی، به فطرت و عقل سلیم شان متوجه ساخت. اگر شخصیت فرزندان به ترتیبی که گفتیم، تقویت شود، قطعی است آنان کم کم طعم آزادی معقول را خواهند چشید، و هر اندازه شخصیت آنان با عمل به اخلاقیات والاتر بیش تر تقویت شود، از درک و اجرای آزادی معقول بیش تری بهره مند خواهند شد.

منابع

  • محمدتقی جعفری- ارکان تعلیم و تربیت- صفحه 202-204

کلید واژه ها

تربیت آزادی انسان فطرت جامعه شناسی عقل

مطالب مرتبط

رمز بی علاقه بودن انسان ها به مباحث خداشناسی رابطه تربیت با فطرت مراتب تربیت متناسب با مراتب وجود است اهداف زهد اسلامی (آزادی و آزادگی) محدودیت علمی انسان و لزوم تسلیم در برابر مرجع و متخصص مسأله تقلید از نیاکان آزادی معنوی انسان از نظر آیات و روایات

اطلاعات بیشتر

ابزار ها