جستجو

مخالفت کلیسا با حقوق سیاسی مردم

در قرون جدید نهضتی بر ضد مذهب در اروپا بر پا شد و کم و بیش دامنه اش به بیرون دنیای مسیحیت کشیده شد. گرایش این نهضت به طرف مادی گری بود. وقتی که علل و ریشه های این امر را جستجو می کنیم می بینیم یکی از آنها نارسایی مفاهیم کلیسایی از نظر حقوق سیاسی است. ارباب کلیسا و همچنین برخی فلاسفه غربی نوعی پیوند تصنعی میان اعتقاد به خدا از یک طرف و سلب حقوق سیاسی و تثبیت حکومت های استبدادی از طرف دیگر برقرار کردند. طبعا نوعی ارتباط مثبت میان دموکراسی و حکومت مردم بر مردم و بی خدایی فرض شد. چنین فرض شد که یا باید خدا را بپذیریم و حق حکومت را از طرف او تفویض شده به افراد معینی که هیچ نوع امتیاز روشنی ندارند تلقی کنیم و یا خدا را نفی کنیم تا بتوانیم خود را ذی حق بدانیم.
از نظر روانشناسی مذهبی یکی از موجبات عقب گرد مذهبی اینست که اولیاء مذهب میان مذهب و یک نیاز طبیعی تضاد برقرار کنند، مخصوصا هنگامی که آن نیاز در سطح افکار عمومی ظاهر شود. درست در مرحله ای که استبدادها و اختناق ها در اروپا به اوج خود رسیده بود و مردم تشنه این اندیشه بودند که حق حاکمیت از آن مردم است، کلیسا یا طرفداران کلیسا و یا با اتکاء به افکار کلیسا این فکر عرضه شد که مردم در زمینه حکومت، فقط تکلیف و وظیفه دارند نه حق. همین کافی بود که تشنگان آزادی و دموکراسی و حکومت را بر ضد کلیسا بلکه بر ضد دین و خدا به طور کلی بر انگیزد. این طرز تفکر، هم در غرب و هم در شرق ریشه ای بسیار قدیمی دارد.

منابع

  • مرتضی مطهری- سیری در نهج البلاغه- صفحه 119-120

کلید واژه ها

مسیحیت کلیسا مذهب دموکراسی حقوق سیاسی مردم

مطالب مرتبط

چگونگی پیدایش نهضت پروتستان چگونگی پیدایش مذهب ارتدکس در مسیحیت چگونگی پیدایش مذهب کاتولیک در مسیحیت فرقه های فرعی مسیحیت وضعیت دین در غرب جدید چشم انداز جهانی مسیحیت معاصر (جریانات اعتقادی) تحولات کلیسای کاتولیک در جهان معاصر

اطلاعات بیشتر

رابطه آزادی فرد با قدرت حکمران از نظر روسو و هوبز رابطه ایمان با عدالت و حقوق مردم

ابزار ها