جستجو

آزادی معنوی در کلام سعدی

"سعدی" در "گلستان" می گوید دو تا برادر بودند، یکی توانگر و دیگری درویش. توانگر به قول او در خدمت دیوان بود، خدمتگزار بود، ولی آن درویش یک آدم کارگر بود و به تعبیر "سعدی" از زور بازوی خودش نان می خورد. می گوید برادر توانگر یک روز به برادر درویش گفت برادر! تو چرا خدمت نمی کنی از این مشقت برهی؟ تو هم بیا مثل من در خدمت دیوان تا از این رنج و زحمت و مشقت، از این کارگری، از این هیزم شکنی، از این کار های بسیار سخت رهایی یابی. برادر درویش جواب داد: تو چرا کار نمی کنی تا از ذلت خدمت برهی؟ تو به من می گویی تو چرا خدمت نمی کنی تا از رنج و مشقت کار برهی، من به تو می گویم تو چرا کار نمی کنی، متحمل رنج و مشقت نمی شوی تا از ذلت خدمت برهی؟ این، خدمت را با آن همه مال و ثروت و توانایی ای که دارد ولی چون خدمت است، چون سلب آزادی است، چون خم شدن پیش غیر است، ذلت تشخیص می دهد. بعد می گوید: خردمندان گفته اند که نان خود خوردن و نشستن به، که کمر زرین بستن و در خدمت دیگری ایستادن.
به دست آهن تفته کردن خمیر *** به از دست بر سینه پیش امیر

منابع

  • مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 30-29

کلید واژه ها

اخلاق آزادی سعدی ذلت

مطالب مرتبط

رابطه تقوا و آزادی آزادی و آزادگی از نظر عرفا و شعرا مفهوم نسبی بودن شرور نقش دین در اخلاق انسانی نقد اصل آزادی برتراند راسل توسط شهید مطهری افراط در آزادی و آزادگی دلایل چرخش نگرش غرب به علاقه ها و روابط جنسی

اطلاعات بیشتر

آزادی معنوی اسارت و بردگی روح آزادی معنوی در کلام امام علی (ع)

ابزار ها