جستجو

آفرینش انسان و ملکوت از نظر حافظ و ملاهادی سبزواری

خواجه حافظ شیرازی درباره آفرینش عالم علوی و اختلاف ظروف و ماهیات و خلقت انسان که مجمع صفات خداست، چه خوب سروده است. اشعار حافظ در کیفیت پیدایش انسان و عالم ملکوت:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد *** عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوه ای کرد رخت، دید ملک عشق نداشت *** عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
عقل میخواست کز ا´ن شعله چراغ افروزد *** برق غیرت بدرخشید و جهان بر هم زد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز *** دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند *** دل غمدیده ما بود که هم بر غم زد
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت *** دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد
حافظ آن روز طربنامه عشق تو نوشت *** که قلم بر سر اسباب دل خرم زد
(دیوان حافظ، طبع پژمان مطبعه بروخیم، صفحه 87)
و در جای دیگر فرماید:
عکس روی تو چو در آینه جام افتاد *** عارف از خنده می در طمع خام افتاد
حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد *** این همه نقش در آئینه اوهام افتاد
این همه عکس می و نقش و نگاری که نمود *** یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد
من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم *** اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد
هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است *** این گدا بین که چه شایسته إنعام افتاد
زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت *** کآنکه شد کشته او نیک سرانجام افتاد
در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ *** آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد
(دیوان حافظ، طبع پژمان ص79)
و مرحوم حکیم سبزواری فرموده است: «إذ لا حجاب فی المفارقات و إنما اختص المقارنات فکان فی کل جمیع الصور کل من الکل کمجلی الاخر (شرح منظومه طبع ناصری ص 191) «حجاب و پرده از موجودات عالم علوی که آنها را مفارقات گویند (همچون عالم عقول و نفوس مجرده) نیست، و بلکه حجاب اختصاص دارد به موجودات عالم سفلی که آنها را مقارنات گویند (همچون عالم ماده و طبع که از استعداد ماده و هیولای اولیه برخوردار است). و بنابراین در عالم مفارقات و موجودات علویه ملکوتیه جمیع صورت ها منعکس است، و هر کدام از آنها نسبت به دیگری مانند تجلی گاه دیگری نسبت به همین است. (هر یک در دیگری ظهور و تجلی دارند، و هر کدام مظهر و مجلای انوار قدسیه دیگری هستند.)»
و سبزواری در شرح این اشعار گوید: «پس موجودات عالم علوی مانند آینه های متعاکسه هستند که در مقابل هم قرار داده شده و در اینصورت هر کدام در دیگری منعکس، و صورت های انعکاسیه آنها نیز هر کدام در دیگری منعکس، و همینطور صورت های لاتعد و لاتحصی در این آینه ها مشهود میگردد؛ و این جمله آینه های متعاکسه، اشاره است به آنچه را که ارسطاطالیس در این موضوع بیان کرده است و آن اینست: موجوداتی که در عالم بالا هستند همه آنها درخشان و نورانی هستند چون در مقابل تابش بزرگترین نور و درخشش قرار دارند، و به همین جهت است که هر یک از آنها تمام اشیاء را در نفس دیگری و در حقیقت وجود دیگری می بیند و بدین سبب تمام اشیاء عالم علوی در تمام اشیاء عالم علوی قرار میگیرد؛ و تمام موجودات در موجود واحد است؛ و یک واحد از آن موجودات، تمام موجودات است و آن نوری که بر آن موجودات می تابد نهایت ندارد ـ این بود کلام ارسطو».
و پس از بیان این مطلب در شرح، سبزواری در حاشیه گوید: «و عین این مطالبی را که أرسطو درباره موجودات عالم علوی و عقولی که مبدأ و فاتحه کتاب تکوین هستند بیان کرده است، درباره نفوس و عقولی که خاتمه کتاب تکوین میباشند، مانند برادران حقیقت و صفا متحقق است چون آنها وجهه باطنشان در راه سیر آسمان معرفت متحد است و در عقیده واحد، و نیز در اخلاق حمیده متفقند و در أعمال حسنه اتفاق و اتحاد دارند لذا همه در همه هستند و جملگی در واحد میباشند و واحد از آنها جملگی آنهاست».
متحد بودیم و یک جوهر همه *** بی سر و بی پا بدیم آن سر همه
یک گهر بودیم همچون آفتاب *** بی گره بودیم و صافی همچو آب
چون به صورت آمد آن نور سره *** شد عدد چون سایه های کنگره
کنگره ویران کنید از منجنیق *** تا رود فرق از میان این فریق
(شرح منظومه ص191)
توضیحا متذکر میگردد که همانطور که در مبدأ، تمام موجودات عالم علوی نور محضند و ضیاء و روشنی صرف و خالصند، همچنین نفوس ناطقه و موجودیت انسان در مراتب صعود و مراحل تکامل خود میرسد به همانجا.

منابع

  • سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی 5- صفحه 195-190

کلید واژه ها

انسان حافظ ملا هادی سبزواری آفرینش صفات خدا عالم ملکوت

مطالب مرتبط

پیچیدگی رشته های عصبی ایستادن روی دو پا بندهای انگشتان، یکی از نشانه های خدا توزیع غذا به وسیله قلب دوربین عکاسی توانایی های چشم نطفه

اطلاعات بیشتر

ویژگی های موجودات عالم ملکوت از نظر امام علی (ع) احاطه نفس کمال یافته بر همه موجودات مبدء، نحوه صدور و تکامل عالم از نظر الهیون و مادی گرایان

ابزار ها