جستجو

کرامت نفس و بزرگواری امام حسین (ع)

در خطابه هائی که امام حسین (ع) در بین راه خوانده است کرامت و بزرگواری موج میزند. از اولین خطابه ای که در مکه خوانده است تا آخرین آنها. خطابه ای که در مکه خوانده است چنین شروع می شود: «خط الموت علی ولد آدم مخط القلادة علی جیدالفتاة» تا آن آخر که می فرماید: «فمن کان فینا باذلا مهجته و موطنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا فاننی راحل مصبحا ان شاء الله» می خواهد بگوید که اصلا روح من به من اجازه نمی دهد که این اوضاع فاسد را ببینم و زنده باشم تا چه رسد که بخواهم خودم هم جزء اینها شوم «انی لا اری الموت الا سعادة و الحیوة مع الظالمین الا برما» من برای خودم افتخار میدانم که در میان چنین جمعیتی نباشم. زندگی با این ستمگران برای من خستگی است، ملالت است، کسالت است، افسردگی روح است.
در بین راه خیلی اشخاص با امام برخورد داشتند. صحبتهایی می کردند و اغلب همان نصیحتهای پدرانه ای را می کردند که هر تنبلی می کند، ای آقا اوضاع خیلی خطرناک است بروید خودتان را بکشتن ندهید. در جواب یکی از اینها فرمود من به تو همان را می گویم که یکی از انصار که در رکاب پیامبر اکرم در جنگ شرکت می کرد در جواب پسرعمویش که می خواست او را از جنگ باز دارد گفت. بعد امام این اشعار را خواند:
سأمضی و ما بالموت عارعلی الفتی *** اذا ما نوی حقا و جاهد مسلما
و واسی الرجال الصالحین بنفسه *** و فارق مثبورا و خالف مجرما
فان عشت لم اندم و ان مت لم الم *** کفی بک ذلا ان تعیض و ترغما
حرکت می کنم زیرا مرگ بر جوانمرد مسلمانی که نیتش حق باشد و هدفش جهاد عار و ننگ نیست، با مردان شایسته مواسات کرد و با بدکاران و تبهکاران مخالفت ورزید، اگر زنده بمانم پشیمان نیستم و اگر مردم ناراحت نمی شوم. ذلت برای تو همین بس که دشمنانت در رفاه و تو در فشار و سختی باشی.
باز در بین راه وقتی که با اصحاب خودش صحبت میکند مکرمت و بزرگواری و ترجیح دادن مردن با شرافت بر زندگی با ننگ شعار اوست، «الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لا یتناهی عنه؟» نمی بینید؟ چشمهایتان باز نیست؟ نمی بینید که به حق عمل نمی شود، نمی بینید که اینهمه فساد وجود دارد و کسی از آن نهی نمی کند؟ در چنین شرایطی «لیرغب المؤمن فی لقاء الله محقا» مؤمن باید مرگ را طلب کند. کرامت و شرافت را از پدرش به ارث برده، وقتی به امام علی (ع) خبر می دهند که لشکریان معاویه شهر انبار را غارت کرده اند و در ضمن گوشواره یک زن غیرمسلمان (اهل ذمه) که در پناه مسلمانان است را ربوده اند در ضمن سخنانش می گوید به خدا قسم اگر یک مسلمان در غم چنین حادثه ای بمیرد، از نظر من مورد ملامت نیست.

منابع

  • مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 213-212

کلید واژه ها

تاریخ اسلام انسان کامل فضایل اخلاقی

مطالب مرتبط

اخلاق و سیره فردی پیامبر اکرم اخلاق اجتماعی پیامبر اکرم صبر و گذشت پیامبر در مقابل تهمتها و نسبت های ناروا سیری در زندگی امام علی علیه‌السلام امام علی علیه السلام شخصیتی برای همه زمان ها وقایع عصر تاسوعا در کربلا نمونه هایی از انفاق اهل بیت (ع) در راه خدا

اطلاعات بیشتر

معنی بزرگواری بزرگواری در کلمات حسین بن علی (ع) کرامت و بزرگواری، محور اخلاق اسلامی

ابزار ها