جستجو

تفسیر آیاتی از قرآن، پیرامون ازلیت و ابدیت خداوند

تمام کسانی که به وجود خدا معتقدند او را «ازلی» و «ابدی» می دانند، و این دو وصف از هم جدا نیست، زیرا یک وجود ازلی نمی تواند عمر و زمان محدودی داشته باشد، و گر نه ازلی نبود، و هنگامی که وجود او نامحدود باشد پس ابدی هم خواهد بود. به تعبیر دیگر تمام دلائلی که برای اثبات وجود خدا آورده می شود صریحاً یا اشارتا واجب الوجود بودن او را ثبات می کند، و واضح است که واجب الوجود یعنی کسی که هستیش از ذات خود او است ازلی و ابدی خواهد بود، این ممکنات هستند که روزی نبودند و بعد حادث شده اند، و پس از مدتی می میرند، و نابود می شوند. واجب الوجود هرچیز چنین نیست. با این اشاره به قرآن مجید باز می گردیم، و به آیات زیر گوش جان فرا می دهیم:

1- «هُوَ الاوَّل وَ الاخِرُ وَ الظاهرُِ وَ الباطِنُ وَ هُوَ بِکُلَّ شَیءِ علیمُ» (سوره حدید /آیه 3)

2- «کُلَّ مَن عَلَیها فان- وَیبقی وَجه رَبَّکَ ذُوالجَلالِ وَ الاکرام» (سوره رحمان /آیات 26-27)

3- «وَ اللهُ خَیرُ وَ ابقیَ» (سوره طه / آیه 73)

4- «کُلَّ شَیءِ هالِکَ الاّ وَجهَهُ» (سوره قصص/ آیه 88)

ترجمه:
1- «اول و آخر و ظاهر و باطن او است و او از هر چیز آگاه است».

2- «تمام کسانی که روی آن (زمین ) هستند فانی می شوند، و تنها ذات ذوالجلال و گرامی پروردگارت باقی می ماند.»

3- «و خداوند بهتر و باقی تر است.»

4- «همه چیز جز ذات پاکش فانی می شوند!»

تفسیر و جمع بندی
در آغاز سوره حدید «شش آیه» دیده می شود که بسیاری از صفات خداوند بزرگ در آن جمع است، همراه با تعبیراتی پر معنی و عمیق، و لذا در بعضی از احادیث اسلامی از امام علی بن الحسین (ع) آمده است که وقتی درباره توحید از حضرتش سوال کردند فرمود: «خداوند متعال می دانست که در آخر الزمان اقوامی می آیند که در مسائل دقت و تعمق دارند، لذا سوره "قل هو الله احد" و آیات آغاز سوره حدید تا " علیم بذات الصدور" نازل فرمود و نخستین آیه مورد بحث یکی از آن شش آیه است. می فرماید: «او آغاز و پایان است و ظاهر و باطن است و به همه چیز دانا است» (هُوَ الاوَّل وَ الاخِرُ وَ الظاهرُِ وَ الباطِنُ وَ هُوَ بِکُلَّ شَیءِ علیمُ).

در اینکه منظور از «اول» و «آخر» چیست؟ مفسران تعبیرهای گوناگونی دارند که مفهوم آنها نزدیک به هم است: بعضی گفته اند: او اول است به دو ابتداء و آخر است بدون انتهاء. و بعضی گفته اند: او اول است در آفرینش، و آخر است به روزی دادن. و بعضی گفته اند: او آغاز گر آغازها است و آخر آخرها. و بعضی گفته اند: او اول است به ازلیت، و آخر است به ابدیت. و بعضی گفته اند: او آغاز گر است به نیکی و آخر است به عفو و بخشش. ولی به هرحال مفهوم آیه آشکار است، و منظور از اول بودن همراه همان ازلیت و آخر بودن همان ابدیت است، و لذا در نهج البلاغه آمده است "لَم یَزل اَوَّلا  قَبلَ الاشیاءِ بِلا اَوَّلیَّهِ وَ آخِرَاً بَعدَ  الاشیاءِ بِلانِهایَه" «او همواره اول بوده پیش از وجود اشیاء، بی آنکه آغازی داشته باشد، و آخر است بی آنکه نهایتی داشته باشد» و نیز در خطبه اشباح آمده است "الاَّولُ الذَّی لَم یَکُن لَه قَبلُ فیَکُونُ شَیء قَبلَهُ وَ الاخِرُ الذَّی لَیسَ لَهُ بَعدُ فَیُکُونُ شَی بَعدَهُ" «او اولی است که قبل ندارد تا چیزی قبل از آن باشد، و آخری است که بعد ندارد تا چیزی بعد از آن باشد»، و در حدیثی از پیغمبر اکرم می خوانیم: "اللَّهُمَّ اَنتَ الاوَّلَ فَلَیسَ  قبلَکَ شَی وَ اَنتَ الاخِرُ فَلَیسَ بَعدَکَ شَی"  «خداوندا! تو آغازگری و پیش از تو چیزی نبوده، و تو آخری و بعد از تو چیزی نیست.»

بعضی از مفسران گفته اند «اول» و «آخر» تمام «زمان» را در برمی گیرد و ظاهر و باطن تمام حقیقت «مکان» را شامل می شود، بنابراین آیه فوق اشاره به حضور دائمی خداوند در هر زمان و هر مکان است. ناگفته پیدا است تعبیر به زمان و مانند آن در عبارات فوق از ناحیه ضیق بیان است وگرنه خداوند فوق زمان و مکان است.

در دومین آیه گرچه سخن از فنای ساکنان روی زمین است ولی در حقیقت منحصر به آنها نیست، می فرماید: «تمام کسانی  که روی آن هستند فانی می شوند – تنها ذات ذوالجلال و گرامی پروردگارت باقی می می ماند» (کُلَّ مَن عَلَیها فان- وَیبقی وَجه رَبَّکَ ذُوالجَلالِ وَ الاکرام).

درست است که تعبیر به "من علیها" ( کسانی که بر زمین هستند) اشاره به موجودات عاقل اعم از جن انس است، ولی همانگونه که بعضی از مفسران احتمال داده اند بعید نیست شامل همه موجودات زنده زمینی بشود (به اصطلاح از باب تغلیب باشد) ولی به هرحال هدف اصلی بیان فناء موجودات و بقاء ذات پاک خداوند است.

«وجه» در لغت گرچه به معنی «صورت» آمده، ولی در اینگونه موارد به معنی وجود و ذات است. تعبیر به "ذُوالجَلالِ وَ الاکرام" بعید نیست اشاره به صفات «سلبیه» و «ثبوتیه» خداوند باشد، چرا که "ذوالجلال" از صفاتی خبر می دهد که خداوند اجل و برتر از آن است، و این همان صفات سلبیه است، و "اکرام" به اوصافی اشاره می کند که کمال چیزی را ظاهر می سازد، و آن صفات «ثبوتیه» خداوند مانند علم و قدرت او است.

آری خداوندی که دارای صفات جمال و جلال  است همواره باقی است و دیگران فانی می شوند. جالب توجه این که آیه فوق از آیات سوره رحمان است که محتوایش ذکر نعمتهای گوناگون پروردگار عالم است، آیا مسأله فنا و مرگ موجودات زنده نیز در  زمره نعمتهای الهی است؟ آری نعمت است، زیرا از یک سو انسان را از لباس شرک بیرون می آورد و به توحید خالص دعوت می کند و می داند شایسته عبودیت و الوهیت تنها ذات باقی "ذُوالجَلالِ وَ الاکرام" است، نه موجودات فانی و ناپایدار، و از سوی دیگر به انسان هشدار می دهد که از ساعات عمرش هرچه بهتر و بیشتر بهره گیرد، و از سوی سوم در برابر مصائب و مشکلات زندگی که دنیا به هر حال خالی از آن نخواهد بود، به انسان تسلی خاطر می دهد که اینها نیز ناپایدار است، و از سوی چهارم این فنا مقدمه بقا است و نوید بخش نجات از زندان تنگ دنیا و انتقال  به عالم گسترده و پرنعمت آخرت است.

سومین آیه که در ذیل داستان ایمان آوردن ساحران فرعونی و تهدید آنها به مرگ از سوی فرعون آمده، مفهوم وسیع و گسترده ای دارد. از زبان ساحران مومن می گوید: آنها فرعون را مخاطب قرار داده گفتند: «ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهان ما و آنچه را از سحر بر ما تحمیل کردی ببخشد»، سپس افزوند: «و خداوند بهتر و باقی تر است» (وَ اللهُ خَیرُ وَ ابقیَ).

«بقاء مطلق» مساوی است با «ابدیت» و همانگونه که قبلاً گفته شد ایدیت هم از ازلیت جدا نیست. مسلماً ابدیت ذات پاک او همراه با ابدیت لطف و انعام او است و به همین دلیل ساحرانی که ایمان آورده بودند می دانستند این نعمت جاویدان را باید بر نعمتهای بی ارزش و زود گذر فرعون مقدم دارند.

در چهارمین و آخرین آیه بعد از آنکه هرگونه شرک را مردود می شمرد، می افزاید هیچ معبودی جز او نیست «همه چیز فانی و نابود می شود جز ذات پاک او» (کُلَّ شَیءِ هالِکَ الاّ وَجهَهُ).

این جمله در حقیقت به منزله دلیل برای حکم سابق است چرا که موجودات فانی و ناپایدار شایسته الوهیت و عبودیت نیستند، تنها وجودی شایسته این معنی است که همواره باقی و برقرار است. «وجه» از نظر لغت به معنی صورت است اما در مواردی نیز به معنی ذات به کار می رود (مانند آیه مورد بحث) و اینکه بعضی «وجه» را به معنی دین یا عمل صالح و مانند آن تفسیر کرده اند دلیلی ندارد مگر اینکه بازگشت به ذات پاک خداوند و رابطه آن با او کند.

به هرحال، آیه دلیل روشنی است بر ابدیت ذات پاک پروردگار و می دانیم ابدیت از ازلیت جدا نیست. موجودات دیگر اعم از اموال، ثروتها و مقامها و زمین و آسمان همه در زمره ممکناتند، نه تنها سرانجام فانی و نابود می شوند، بلکه هم اکنون نیز فانی و هالکند، چون در ذات خود چیزی ندارند، و اگر به ذات پاک خدا متکی نباشند و لحظه به لحظه فیض وجود از او نگیرند محو و نابود می شوند.

البته «فنا» در اینجا ظاهراً به معنی مرگ موجودات زنده یا به معنی متلاشی موجودات دیگر است، بنابراین تضادی با آیاتی که می گوید: خاکهای انسان باقی می ماند و در قیامت انسان حیات خود را از همانها شروع می کند، و یا اجزاء زمین و کوهها بعد از متلاشی شدن باقی می مانند و عالمی نوین می سازند، ندارد. در اینجا سوالی مطرح است و آن اینکه: از آیات قرآن برمی آید که بهشت و دوزخ هر دو موجود و آماده اند. در مورد بهشت می خوانیم: "اُعدَِّت للِمُتَّقینَ" (آل عمران/133) و در دوزخ "اُعِدَّت للکافرینَ" (آل عمران/ 131). آیا اینها نیز سرانجام فانی می شوند؟ در پاسخ گفته اند که عمومیت آیه فوق منافات با استثناء مورد خاص آن هم به اراده خداوند ندارد. به علاوه همانگونه که گفتیم موجودات امکانیه در حال و جودشان نیز  فانی اند و اگر بقائی دارند به بقاء الله است ( دقت کنید).

از مجموع آنچه گفته شد روشن می شود که قرآن مسأله ازلیت و ابدیت وجود خداوند را با کمال وضوح بیان کرده است هرچند واژه «ازل» و «ابد» را به کار نبرده، ولی تعبیراتی مانند واژه «اول» و «آخر» و «باقی» و «عدم فنا و هلاک» را به کار برده که بیانگر مفهوم ازلیت و ابدیت است.

جالب اینکه بعضی گفته اند «ازل» از جمله «لایزال» گرفته شده که ریشه اصلی آن «زوال» به معنی دگرگونی و تغییر است، و شاید به همین دلیل در آیات قرآن از آن استفاده نشده، بلکه به جای آن «اوَّل» ذکر شده است که مفهوم روشنتر و خالصتری دارد.

«ابد» نیز در لغت به معنی «مدت زمان طولانی» است، و مفهوم واژه «آخر» را نمی رساند، بنابراین آنچه در مورد خداوند در قرآن ذکر شده (اول و آخر و باقی و غیرفانی) از هر نظر گویاتر از واژه ازل و ابد است، هرچند در عصر و زمان ما این دو واژه بر اثر کثرت استعمال در این دو مفهوم به مرحله وضوح رسیده است.

منابع

  • ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن - جلد 4- از صفحه 187 تا 193

کلید واژه ها

تفسیر قرآن ابدیت ازلیت

مطالب مرتبط

معنای ازل و ابد و رابطه آنها با قوس نزول و صعود آفرینش داستان زیرکی ولیدبن مغیره و انکار پیام رسول اکرم معنای یمین و شمال در قرآن تفسیر آیات 17 تا 25 سوره قلم غضب، حسادت و چشم زخم کفار نسبت به پیامبر نسبت وجه خلقی و وجه الهی اشیاء از نظر قرآن شیوه تفسیر دیوان حافظ

اطلاعات بیشتر

دیدگاه فلسفه و روایات اسلامی پیرامون ازلیت و ابدیت خداوند

ابزار ها