ترک دنیا و دنیا پرستی در نهج البلاغه
فارسی 6259 نمایش | از جمله مباحث نهج البلاغه، منع و تحذیر شدید از دنیا پرستی است، مقصود و هدف زهد اسلامی، روشن کننده مفهوم دنیا پرستی نیز هست زیرا زهدی که بدان شدیدا ترغیب شده است نقطه مقابل دنیا پرستی است که سخت نفی گردیده است. با تعریف و توضیح هر یک از این دو مفهوم، دیگری نیز روشن می شود. تاکید و اصرار فراوان و فوق العاده ای در مواعظ امیرالمؤمنین علی (ع) درباره منع و تحذیر از دنیا پرستی به عمل آمده است. چرا این همه در کلمات امیرالمؤمنین به این مطلب توجه شده است به طوری که نه خود ایشان مطلب دیگری را این اندازه مورد توجه قرار داده اند نه رسول اکرم (ص) و یا سایر ائمه اطهار این اندازه درباره غرور و فریب دنیا و فنا و ناپایداری آن و بی وفایی آن و لغزانندگی آن و خطرات ناشی از تجمع مال و ثروت و وفور نعمت و سرگرمی بدان ها سخن گفته اند.
خطری که غنایم به وجود آورد، این یک امر تصادفی نیست. مربوط است به سلسله خطرات عظیمی که در عصر علی (ع)، یعنی در دوران خلافت خلفا، خصوصا دوره خلافت عثمان که منتهی به دوره خلافت خود ایشان شد، متوجه جهان اسلام از ناحیه نقل و انتقالات مال و ثروت گردیده بود. علی (ع) این خطرات را لمس می کرد و با آنها مبارزه می کرد، مبارزه ای عملی در زمان خلافت خودش که بالاخره جانش را روی آن گذاشت و مبارزه ای منطقی و بیانی که در خطبه ها و نامه ها و سایر کلماتش منعکس است. فتوحات بزرگی نصیب مسلمانان گشت، این فتوحات مال و ثروت فراوانی را به جهان اسلام سرازیر کرد، ثروتی که به جای اینکه به مصارف عموم برسد و عادلانه تقسیم شود، غالبا در اختیار افراد و شخصیت ها قرار گرفت. مخصوصا در زمان عثمان، این جریان فوق العاده قوت گرفت. افرادی که تا چند سال پیش فاقد هر گونه ثروت و سرمایه ای بودند دارای ثروت بی حساب شدند. اینجا بود که دنیا کار خود را کرد و اخلاق امت اسلام به انحطاط گرائید. فریادهای علی (ع) در آن عصر خطاب به امت اسلام به دنبال احساس این خطر عظیم اجتماعی بود.
مسعودی در ذیل احوال عثمان می نویسد: «عثمان فوق العاده کریم و بخشنده بود (البته از بیت المال!). کارمندان دولت و بسیاری از مردم دیگر راه او را پیش گرفتند، او برای اولین بار در میان خلفا خانه خویش را با سنگ و آهک بالا برد و درهایش را از چوب ساج و عرعر ساخت و اموال و باغات و چشمه هایی در مدینه اندوخته کرد، وقتی که مرد در نزد صندوقدارش صد و پنجاه هزار دینار و یک میلیون درهم پول نقد بود، قیمت املاکش در وادی القری و حنین و جاهای دیگر، بالغ بر صد هزار دینار می شد. اسب و شتر فراوانی از او باقی ماند.» آنگاه می نویسد: «در عصر عثمان جماعتی از یارانش مانند خودش ثروت ها اندوختند. زبیر بن العوام خانه ای در بصره بنا کرد که اکنون در سال 332 (زمان خود مسعودی است) هنوز باقی است و معروف است خانه هایی در مصر، کوفه و اسکندریه بنا کرد، ثروت زبیر بعد از وفات پنجاه هزار دینار پول نقد و هزار اسب و هزارها چیز دیگر بود. خانه ای که طلحه بن عبدالله در کوفه با گچ و آجر و ساج ساخت هنوز (در زمان مسعودی) باقی است و به دار الطلحتین معروف است. عایدات روزانه طلحه از املاکش در عراق هزار دینار بود. در سر طویله او هزار اسب بسته بود. پس از مردنش یک سی و دوم ثروتش هشتاد و چهار هزار دینار برآورد شد. مسعودی نظیر همین ثروته ا را برای زید بن ثابت و یعلی بن امیه و بعضی دیگر می نویسد.
بدیهی است که ثروت های بدین کلانی از زمین نمی جوشد و از آسمان هم نمی ریزد، تا در کنار چنین ثروت هایی فقرهای موحشی نباشد چنین ثروت ها فراهم نمی شود. اینست که علی (ع) در خطبه 129 نهج البلاغه پس از آنکه مردم را از دنیاپرستی تحذیر می دهد، می فرماید: «و قد اصبحتم فی زمن لا یزداد الخیر فیه الا ادبارا، و لا الشر الا اقبالا و لا الشیطان فی هلاک الناس الا طمعا. فهذا اوان قویت عدته و عمت مکیدته و امکنت فریسته. اضرب بطرفک حیث شئت من الناس فهل تبصر الا فقیرا یکابد فقرا او غنیا بدل نعمه الله کفرا او بخیلا اتخذ البخل بحق الله دفرا او متمردا کان باذنه عن سمع المواعظ و قرا. این خیارکم و صلحاؤکم و این احرارکم و سمحاؤکم؟ و این المتورعون فی مکاسبهم و المتنزهون فی مذاهبهم؟»؛ «همانا در زمانی هستید که خیر دائما واپس می رود و شر همی به پیش می آید و شیطان هر لحظه بیشتر به شما طمع می بندد. اکنون زمانی است که تجهیزات شیطان (وسائل غرور شیطانی) نیرو گرفته و فریب شیطان در همه جا گسترده شده و شکارش آماده است. نظر کن، هر جا می خواهی از زندگی مردم را تماشا کن، آیا جز این است که یا نیازمندی می بینی که با فقر خود دست و پنجه نرم می کند و یا توانگری کافر نعمت یا ممسکی که امساک حق خدا را وسیله ثروت اندوزی قرار داده است و یا سرکشی که گوشش به اندرز بدهکار نیست. کجایند نیکان و شایستگان شما؟ کجایند آزاد مردان و جوانمردان شما، کجایند پارسایان شما در کار و کسب؟ کجایند پرهیزکاران شما؟...».
منـابـع
مرتضی مطهری- سیری در نهج البلاغه- صفحه 257-261
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها