تفاوتها و شباهتهای دین‌ زرتشت‌ با اسلام‌ (جایگاه عذاب یا جهنم)

فارسی 4931 نمایش |

از جایگاه عذاب و مجازات هاى آن در قرآن و متون دینى زرتشتى، به فراوانى یاد شده است که در مجموع، تفاوت هاى زیادى را نشان مى دهند.

الف: جهنم

بنا به روایت اسلامى، جهنم اکنون نیز آماده است. «و از آتشى که براى کافران، آماده شده است، بترسید.» (آل عمران/ 131) قرآن از طبقات جهنم، به صراحت سخن نگفته است، اما تأکید دارد که منافقین، در «درک اسفل» که پایین ترین بخش جهنم است، به سر مى برند. قرآن می فرماید: «آرى منافقان در فروترین درجات دوزخند و هرگز براى آنان یاورى نخواهى یافت.» (نساء/ 145)
نیز، در قرآن، تصریحى دال بر مکان جهنم وجود ندارد. اما به درهاى هفت گانه آن، تصریح کرده است. چنانکه می فرماید: «دوزخى که براى آن هفت در است و از هر درى بخشى معین از آنان وارد مى شوند.» (حجر/ 44) نیز: «پس از درهاى دوزخ وارد شوید و در آن همیشه بمانید و حقا که چه بد است جایگاه متکبران.» (نحل/ 29) در عین حال، جهنم در روایت اسلامى، اساسا، به صورت مکانى بسیار آتش ناک و سوزاننده تجسم مى شود. یعنى آلت اصلى عذاب در جهنم، در درجه اول، آتش (نار) است. قرآن می فرماید: «به زودى آتشبانان را فرا خوانیم.» (علق/ 18) و «منحرفان، هیزم جهنم خواهند بود.» (جن/ 15) و «پس، شما را به آتشى که زبانه مى کشد، هشدار دادم.» (اللیل/ 14) و «آتش چهره آنها را مى سوزاند و آنان در آنجا، ترش رویند.» (مؤمنون/ 104) و «کسانى که کفر ورزیدند جامه هایى از آتش برایشان بریده شده است.» (حج/ 19) و «از آن آتشى که سوختش مردمان و سنگ ها هستند و براى کافران، آماده شده، بپرهیزید.» (بقره/ 24) و «اما هر که سنجیده هایش سبک بر آید، پس، جایش هاویه باشد. و تو چه دانى که آن چیست. آتشى است، سوزنده.» (القارعه/ 8- 11) و...
از همین رو، اهل جهنم، اغلب، «أصحاب النار» (تغابن/ 10) خوانده مى شوند. البته، قرآن به ابزارهاى دیگرى هم براى عذاب اشاره کرده است که عنصر گرما و حرارت زیاد در اغلب آنها وجود دارد، مانند: «نوشیدن از چشمه اى داغ و خوردن خار خشکى که نه فربه کند و نه گرسنگى را باز دارد.» (الغاشیه/ 5- 7) «خوردن چرکابه» (حاقه/ 36) و «آبى چرکین که آن را جرعه جرعه مى نوشد و نمى تواند آن را فرو برد.» (ابراهیم/ 16- 17) و «آب جوشان» (نباء/ 25) «آبى چونان مس گداخته که چهره ها را بریان مى کند.» (کهف/ 29) «گرزهایى آهنین که بر سر کوبیده مى شود.» (حج/ 21) و «تن پوش هایى از قطران» (ابراهیم/ 49- 51) و خوردن از «درختى که از زقوم است.» (واقعه/ 56)
نیز، آیات قرآنى، تصریح و بلکه اصرار دارند که ستمگران و کافران براى همیشه در جهنم خواهند بود. در قرآن آمده: «کسانى از اهل کتاب که کفر ورزیده اند و نیز مشرکان، در آتش دوزخند و در آن، همواره مى مانند. اینانند که بدترین آفریدگانند.» (بینه/ 6) و نیز «... و کسانى از شما که از دین خود برگردند و در حال کفر، بمیرند، آنان، کردارهایشان در دنیا و آخرت تباه مى شود و ایشان اهل آتشند و در آن، ماندگار خواهند بود.» (بقره/ 217) و «کسانى که کفر ورزیدند و ستم کردند، خدا بر آن نیست که آنان را بیامرزد و به راهى هدایت کند، مگر راه جهنم که همیشه در آن جاودانند و این کار براى خدا آسان است.» (نساء/ 168- 169) با این حال، برخى نویسندگان مسلمان با استناد به برخى از آیات قرآن (نساء/ 31) سخن از امکان بخشش برخى از گناهان به میان آورده و تصریح کرده اند که «خلود در عذاب، ویژه کافران است.»

ب: دوزخ

مفهوم کلى دوزخ در گاهان به صورت «کنام دروج» (یسنه 46:11 و یسنه 49:11)، «بدترین زندگى» (یسنه 30:4)، «کنام دیو که از آن» دین «دروندان است» (یسنه 49:4) وجود دارد. نیز در گاهان، عذاب دوزخى را به گونه «تیرگى ماندگار دیرپاى و کورسویى و بانگ دریغایى» (یسنه 31:20) و «دریغ و درد در پایان زندگى» (یسنه 45:3) و «رنج» (یسنه 45:7) و «آنچه از بد، بدتر است» (یسنه 51:6) مجسم شده است. به هر حال، روایت زرتشتى، جایگاه دوزخ را به طور مشخص در زیر زمین مى داند. چنانکه می آورد: «بهشت در ستاره پایه و بالاتر ازآن؛ و دوزخ، در زیر زمین است.» (آموزگار، دینکرد پنجم، 44) و «دوزخ در میانه زمین، آنجاست که اهریمن، زمین را سفت و بدان در تاخت.» (بندهش/ 53)
نیز، روایت زرتشتى، درباره طبقات دوزخ، گزارش مشروحى ندارد، اما برخى منابع ذکر کرده اند که در آن، همچون بهشت، مراتب یا پایه هایى است که مردم را به نسبت آلودگیشان در آنها جاى مى دهند. (دینکرد مدن 296) نیز، دوزخ، لزوما یا همواره، جایى داغ و پرحرارت نیست و در آن، هیچ گاه از خود آتش براى عذاب استفاده نمى شود، بلکه مهمترین صفت آن، تاریکى است. در سنت زرتشتى، این اندیشه که تاریکى، مساوى با نیستى روشنایى است، مردود شمرده مى شود: «روشنى و تاریکى، هر دو، هستى یافت شدنى و چارچوب پذیراند و هم از یک دیگر، جدا بنى دارند.» (دینکرد سوم، ج 2، 109)
در بندهش می آورد: «و جاهایى از آن، از سردى، همچون سردترین یخ و برف است و جاهایى از آن، از گرمى، همچون گرم ترین و سوزان ترین آتش است. در جاهایى از آن، حیوانات موذى، چنان آنان را پاره پاره کنند که سگ، استخوان را و جاهایى از آن، از بدبویى چنان است که بلرزند و بیفتند. همواره، آنان را تاریکى چنان است که به دست، بتوان گرفت.» یعنى تاریکى آن به حدى است که گویى، با دست مى توان آن را لمس کرد.
«بندهش» هم این تعبیر از تاریکى دوزخ را بازگفته شده است: «دوزخ را گوید که تاریکى آن را به دست، شاید گرفتن و گند آن را به کارد، شاید بریدن.» (بندهش/ 122) قابل ذکر است که در قرآن، عمل شخص کافر، به تاریکى تشبیه شده است: «و کسانى که کفر ورزیدند کارهایشان چون سرابى در زمینى هموار است... یا کارهایشان مانند تاریکى هایى است که در دریایى ژرف است که موجى آن را مى پوشاند و روى آن موجى دیگر است و بالاى آن ابرى است؛ تاریکى هایى است که بعضى بر روى بعضى قرار گرفته است؛ هر گاه غرقه دستش را بیرون آورد، به زحمت آن را مى بیند.» (نور/ 39- 40) عذاب هاى دوزخى پیش بینى شده در روایت زرتشتى، عبارتند از: «باد سرد و گند، دریده یا جویده شدن توسط خرفستران، خوردن انواع ریم و پلیدى مانند مدفوع و خاک و خاکستر و دشتان، کنده شدن پوست سر، شکسته شدن اندام ها، گرسنگى و تشنگى شدید، لیسیدن تابه داغ، فرورفتن میخ چوبین بر چشم ها و...» (ارداویراف نامه/ 318- 327)

عذابهای مادی یا روحی؟

پر واضح است که این عذاب ها و شکنجه ها، وجهى مادى دارند، حال آنکه بنا به روایت زرتشتى، «روان» درگذشته است که در دوزخ ساکن مى شود. قطعه اى «دینکرد» مى تواند رمز این موضوع را روشن کند: «روان تبه خویان در دوزخ، به سبب دست یازى دیوان بر روان آنان، گاه در کالبد کرم مى دوند و گاه در کالبد وزغ و گاه در کالبد کژدم و گاه در کالبد مار و گاه در کالبد گربه و گاه در کالبد جهى...» (دینکرد، 1، 41)
در عین حال، باید توجه داشت که روایت زرتشتى تصریح مى کند توصیف تجربه اى که انسان گناهکار، در دوزخ، از سر مى گذراند، ممکن نیست؛ چه ادراک کنونى ما از بدى و رنج، بر جهان آمیخته از بدى و نیکى استوار است، حال آنکه در دوزخ، نوعى از بدى بر انسان عیان مى شود که در آن هیچ گونه نیکى آمیخته اى وجود ندارد.چنانکه می آورد: «هیچ آسانى و خوشى و شادى در آنجا نیست. همه گند است و ریمنى و بدى و سختى. هیچ گند و ریمنى و درد و بدى گیتى، مانند آن نیست، چون بدى آمیخته گیتى، هیچ شباهتى به آن چیزى (بدى مینوى) ندارد که با آن، هیچ نیکى نیست و صدور آن از سرچشمه اهریمنى است.» (داتستان دینیک، 81)
نکته بسیار مهم اینکه در باور زرتشتى، «هیچ روانى به خاطر گناهانى که... مرتکب شده است، على الابد مجازات نخواهد شد،... نه تنها اهریمن و دیوان که منشأ و سرچشمه بدیند از بین خواهند رفت، بلکه اثرات بدى، یعنى عذاب و دردى را هم که دوزخیان تحمل مى کنند، به پایان خواهد رسید.» در واقع، روایت زرتشتى، اصولا بر رستگارى همه مردمان و حتى دوزخیان در فرجام جهان اصرار مى کند، چه بنا به این روایت، گناه ورزى مردمان زیر فشار تازش اهریمن است و لذا انتظار مى رود که در فرجام جهان، با بازگشت به گوهر روشنایى خود، رستگار شوند.
در دینکرد می آورد: «آن کس که غلطیده در گنهورزى است ولى در فرجام رستگار مى شود، مردم اهریمن زده اند... رستگار شوندگى آنان در جهان بازپسین، روى خواهد داد؛ زیرا گناه ورزیشان زیر فشار تازش آلوده کننده اهریمن، و نیز در هنگامه آلوده کارى دشمن ستم کامه، که خود بن انگیز گناه است، انجام گرفته است... آن دسته که غلطیده در گنهورزى اند و هیچ گاه روى رستگارى نخواهند دید، دیوانند؛ غلطش آنان در گناه، ریشه در جوهره سرشت آنان دارد؛ رستگار نشدن آنان در این است که جوهره سرشت تاریکانه آنان، پذیراى فرگشت به گوهر روشنایى نیست.» (دینکرد سوم، 1، 206)
از همین رو، در برخى منابع زرتشتى آمده است که در همان دوزخ هم حضور بینش ایزدى، به دیوان اجازه نمى دهد که روان بدکاران را بمیرانند؛ و نیز پیاپى، پیام ایزدى، روان دوزخیان را به رهایى و نامیرایى امیدوار مى کند. در متون زرتشتی در این باره آمده: «اگر پرسیده شود که آیا در دوزخ، از آن هرمزد، کسى گمارده شده است که روان دروندان را پادافره نماید یا نه؟ گفته شود که از آن هرمزد، اندرون دوزخ، کسى گمارده نشده است، مگر بینش ایزدانى چون تیشتر و ستوش، ونند و هفتورنگ. این را نیز بگویم که بینش آنان، چنان تیز است که مهیب ترین جاى دوزخ را آنگونه بینند چنان مردانى که با چشم بسیار بینا، در آیینه نگرند و تن خویش بینند، ایشان، بسیار بهتر بینند. و اگر پناه ایشان نمى بود، اهریمن و دیوزادگان، همگى، روان دروندان را در دوزخ مى میراندند... دوزخیان هر روز، سه بانگ از بهشت و سخن امشاسپندان، بشنوند که مترسید، زیرا مرده شما را باز ویرایم. نیکان، چند بار به گیتى، سخن روان را دوستانه به شما گفتند و راه راست را به شما نمودند و نپذیرفتید. هوم، هر روز، سه بار به گوش گوید که رامش کنید و مترسید؛ چه، هوش (مرگ) را از روانتان بازدارم و روانتان، هوشمند (میرا) نشود، همان گونه که تن شما هوشمند (میرا) است.» (متون پهلوى/ اندرز دستوران به دینان، 160- 161)
بر همین اساس گفته شده است که انجام برخى کارها حتى مى تواند روان یک غیرزرتشتى (اک دین) را که کارهایش در زندگى با راست اندیشى و راست گفتارى و راست کردارى آمیختگى هایى داشته است، از عذاب رهایى بخشید. در دینکرد سوم آمده: «در دین گفته شده است: با یک نیت ثواب خواهانه، اغلب، سرایش گاهان براى آن شخص بددین که در زندگى، کارهایش با راست اندیشى و راست گفتارى و راست کردارى آمیختگى هایى داشته است و همچنان بددین نیز بوده است، روى هم رفته ثواب دارد و مى تواند فریادرس بددین در جهان مینوى باشد.» (دینکرد سوم/ 1، 125) هم چنین، قابل ذکر است که در روایت زرتشتى سخن از دو گونه دوزخ در میان است: یکى دوزخ اول که تنها روان گناهکاران را پس از مرگ، در خود جاى مى دهد و دو دیگر، دوزخ دوم که پس از معاد جسمانى در هنگام فرشگرد، به مدت سه روز، جسم و روان دروندان به آن افکنده مى شود. از این دوزخ دوم، با نام «پادافره سه شبه» یاد مى کنند. در بندهش اشاره می کند که: «پس از زنده کردن مردگان پرهیزگار را از دروند جدا کنند. پرهیزگار را به گرودمان برند. دروند را به دوزخ، بازافگنند. سه شبانه روز، تنومند و جان اومند دوزخى بوند در دوزخ، پادافره کشند. پرهیزگار در گرودمان، تنومند و جان اومند آن سه شبانه روز را شادى بیند.» (بندهش/ 146)
طى این سه شب، مرگ ارزانانى چون ضحاک و افراسیاب، «پادافره بدان آیین تحمل کنند که هیچ مردم، تحمل نکند.» (بندهش/ 147) این دوگونگى دوزخ، در «ارداویراف نامه» هم قابل مشاهده است. چه، در این کتاب هم، از عذاب هاى دوزخى، در دو بخش ذکر شده اند: یکى، دوزخى که زیر پل چینوت و درون زمین واقع است و دو دیگر، دوزخى که «ارداویراف»، پس از دیدار از بهشت، مشاهده مى کند. نیز: «گناهکار مرگ ارزان... اگر پتت ناکرده باشد تا تن پسین در دوزخ افتند و در تن پسین، او را از دوزخ بیاورند و براى هر گناه مرگ ارزانى، یک بار سر وى را ببرند و در بار آخر، باز او را زنده کنند و پادافره گران سه شبه بنمایند.» (شایست ناشایست/ 96- 97). از طرف دیگر متناسب با مدتى که دروندان درگیر «پادافره سه شبه» هستند، جسم و روان پرهیزگاران به گردومان برده مى شود که در آن، «سه شبانه روز، شادى بینند.» (بندهش/ 146) آنگاه، پس از این مرحله، سپندارمذ، همچون یک مادر دلسوز، بخشایش همه آفریدگان را از اهورا مزدا درخواست مى کند و چنین است که همه مردم از رود فلز گداخته عبور داده مى شوند که پس از پاکسازى، همگان به گرودمان نایل مى گردند.

ج: مقایسه جهنم و دوزخ

برجسته ترین تفاوت ظاهرى میان دوزخ و جهنم در عدم استفاده از آتش به عنوان ابزارى براى عذاب در دوزخ است. شکى نیست که این تفاوت، به دلیل تقدس آتش در باورهاى زرتشتى است. تفاوت دیگر در موضوع جاودانگى در عذاب است. جاودانگى دوزخ و عذاب آن، در باور زرتشتى، معنایى ندارد. چه، در چارچوب فرشگرد، به عنوان رخدادى که عوارض ناشى از «سانحه ازلى» را التیام مى بخشد و جهان را به همان نیکى ازلى رهنمون مى شود، وجود جایگاه ابدى عذاب، بى گمان، مایه نقص و نقض است. یکى از اصلى ترین نکاتى که موبدان زرتشتى، در جدال با علماى ادیان سامى، مطرح مى کردند، رد و نفى جاودانگى جهنم و عذاب ابدى بوده است. آنان، مى پرسیدند: «ایزد، نه رستگارکننده، که تباه کننده آفریده هاى خودش است؟» (دینکرد سوم/ دفتر 1، 131) در واقع، مبناى جاودانه نبودن عذاب در دوزخ زرتشتى، به واسطه بخشایش خداوندى نیست؛ بلکه این امر، جزیى است از طرح بزرگ اهوره مزدا براى نابودى هرگونه بدى و پلیدى.
از همین روست که برخى از منابع زرتشتى، حتى، گفته اند که در نهایت، «ارواح دوزخیان و محبوسان، (از راه توبه) آنقدر قوى مى شوند تا بر دیوان، فایق آیند» (داتستان دینیک/ 507) صد البته، این گفته، هماهنگى شگرفى با جایگاه اهریمن در روایت زرتشتى دارد؛ آنجا که مى گوید: «اگر همگى مردم جهان، به باورى از بن جان، به دین بهى رسند، اهریمن نیست و نابود خواهد شد؛ همه آفریده هاى نیکو، به نهشى تهى از پتیاره و نهشى پاک و ناب و سراسر شادخوارى خواهند رسید؛ این است فرجام دانایى دین بهى.» (دینکرد سوم، 2، 235) به دیگر سخن، جهنم در روایت اسلامى، پیامد منطقى «سانحه ازلى» اسلامى است. جایى است که در آن، عصیان گران و کسانى که در برابر امر الهى، طغیان کرده اند، کیفر خود را مى ستانند. در واقع، جهنم، ابزار انتقام «الله»، از کافران است. خداوند می فرماید: «پیش از آن براى رهنمود مردم، فرو فرستاد و فرقان (جداکننده حق از باطل) را نازل کرد. کسانى که به آیات خدا، کفر ورزیدند؛ بى تردید عذابى سخت خواهند داشت و خداوند، شکست ناپذیر و صاحب انتقام است.» (آل عمران/ 4)
در برابر، دوزخ در روایت زرتشتى، آشکارا در چارچوب طرح بزرگ اهورا مزدا در رویارویى «سانحه ازلى» قرار مى گیرد؛ و خود، به ابزارى براى نابودى بدى ها و پلیدى هاى ناشى از اهریمن، تبدیل مى شود. شکى نیست که دوزخ، کنام اهریمن و دیوان است و آفریده اهورا مزدا نمى تواند بود؛ پس، به ناگزیر، مى توان پرسید که چگونه کنام اهریمن و دیوان، مى تواند به جایگاهى براى نابودى بدى ها و پلیدى ها، تبدیل شود؟ پاسخ، در ذات ناآگاه و بى خرد اهریمن و دیوان است که اغلب بر ضد منافع خود عمل مى کنند و حتى باعث نابودى و تباهى خود مى شوند.

منـابـع

سید مجتبى آقایى- مقاله بررسى تطبیقی آخرت شناسی اسلامى و زرتشتى- فصلنامه هفت آسمان- شماره سی و پنجم

دینکرد سوم، دفتر اول و دفتر دوم- ترجمه فریدون فضیلت- انتشارات فرهنگ دهخدا- 1381

جعفر سبحانى- منشور اصول عقاید امامیه- انتشارات مؤسسه تعلیماتى و تحقیقاتى امام صادق- 1385

شائول شاکد- از ایران زرتشتى تا اسلام- ترجمه مرتضى ثاقب فر- انتشارات ققنوس- 1381

على محمد قاسمى- برزخ، پژوهشى قرآنى و روایى- انتشارات مؤسسه امام خمینى- 1385

گزیده هاى زادسپرم- ترجمه محمدتقى راشد محصل- مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى- 1366

دوشن گیمن- دین ایران باستان- ترجمه رؤیا منجم- انتشارات فکر روز- 1375

على نظرى منفرد- معاد، روز رستاخیز- انتشارات دارالفکر- 1383

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد