پرسش از ملاهادی سبزواری در خصوص کشف و شهود
English فارسی 10084 نمایش |پرسش
بسیاری از محققان دانشمند در باب پاره ای از مسائل دشوارتر فلسفی از حاج ملاهادی سبزواری نظر می خواستند و وی به پرسشهای آنان کتبا پاسخ می گفت. در یکی از پاسخهای کمتر شناخته شده اش، سبزواری به هفت سؤال که فیلسوف معاصر وی، میرزا ابوالحسن رضوی از او کرده جواب کوتاهی می دهد. چون سؤال هفتم به موضوع علم حضوری پرداخته و حد تأثیر پذیری سبزواری را از سهروردی به وضوح نشان می دهد، ما تمام آن بخش را در اینجا می آوریم. این ترجمه ضمنا نشان می دهد که نظریه علم حضوری بسیار مورد علاقه حلقه اندیشمندان آن زمان بوده است.
میرزا ابوالحسن رضوی: «طریقه کشف و شهود، که علمای صوفیه ذکر کرده اند حقیقت دارد یا نه، و آسان یا مشکل؟ و با وجود اختلاف در طریقه اهل کشف، چگونه قطع به حقیقت کشف حاصل گردد؟ باری، به مضمون «فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون؛ از اهل ذکر بپرسید اگر نمی دانید.» (نحل/ 43)، و به مضمون «والله اخرجکم من بطون امهاتکم لاتعلمون شیئا؛ خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالیکه هیچ نمی دانستید.» (نحل/ 78)، و حدیث «ما اوجب الله علی الناس السئوال الا و اوجب قبل ذلک علی العلماء ان یجیبوهم عما یسئلون؛ خداوند به مردم عادی تکلیف نکرد که پرسشها را پاسخ گویند بلکه علما را تکلیف کرد جواب گویند.» جسارت نموده، در حال اضطراب احوال و تلاطم امواج هموم و غموم و تراکم افواج پریشانی، به این مختصر عریضه مصدع شد. التماس آن است که جواب را به زودی ارسال فرمایید. قواعد سعادت دو جهانی ممهد و اساس روشندلی مؤید، جان از خرد شاد ، و دل از هر بند آزاد.»
پاسخ حاج ملاهادی سبزواری
کشف را اصل اصیلی است و آن معنوی است و صوری. معنوی کشف علمی است که مطالب عالیه خودشناسی و خداشناسی و معادشناسی به حدس رسیده شود، یا به فکر موقن؛ (به درستی و به یقین دریافت شده) شود با زیادتی وضوح و انکشاف که از مزاولت؛ (به کاری اشتغال ورزیدن، ممارست کردن) علوم حقیقیه حاصل آید.... ذهن از "علم الیقین به عین الیقین" انجامد.
چنانکه خداوند تبارک و تعالی مراتب یقین را در نار جاری فرموده. جائی فرموده: «کلا لو تعلمون علم الیقین* لترون الجحیم* ثم لترونها عین الیقین؛ حقا اگر به طور یقین می دانستید، البته دوزخ را مشاهده خواهید کرد و سپس به چشم یقین می بینید.» (تکاثر/ 5- 7) و حق الیقین را جائی دیگر از کتاب مجید فرماید که: «و تصلیة جحیم* ان هذا لهو حق الیقین؛ و جایگاهش آتش دوزخ است. این (وعد و وعید) البته حق و یقین است.» (واقعه/ 94- 95)
پس مراتب معرفت نور خدا مانند مراتب معرفت نار است؛ مثل آنکه کس نار ندیده باشد، ولی شنیده باشد که موجودی می باشد که هر چیز را که به او می رسد متصف به صفات خود می سازد. به مثابه ای که او را ناچیز گرداند و هر شمع و چراغ که از آن مقتبس گردد، چیزی از آن نکاهد. و هرچه از او جدا شود و دور افتد، به ضد او باشد در طبع، آن چون دود تیره است.
و در ظلمت خلیفه انوار علویه (بلندترین، بهترین، بالا) است، که (اگر) قدر برگ صنوبری از آن را در بزم گذراند همه را روشن دارد، که الوان در آن بزم و اشکال به نور او هویدا گردند... هر گوهر قیمتی را که در آن بزم گارند، این گونه کارها از آنها نیاید، بلکه در اضائت (روشن کردن)... و تسخین (گرم گردانیدن) چنانکه شمس را خلافت کبری است، نار را خلافت صغری است از حق تعالی لاحول و لاقوة الا بالله، و آن موجود را نار و آذر و... خوانند.
مراتب مختلف کشف معنوی
پس کسانی به مجرد تقلید اعتقاد به آن پیدا کنند؛ و کسانی طالب او شوند و از دود یا اثری دیگر اعتقاد به آن کنند، به منزله کسانی که ایمان غیبی به خدا دارند به ادله عقلیه؛ و کسانی به نور او رسند و اشیاء را به نور او مشاهده کنند؛ و کسانی جرم آتش بینند و رفع حجاب شده باشد در حق ایشان. و اینها به منزله اصحاب عین الیقین باشند در معرفت خدای تعالی. و کسانی مانند حدیدة محماة (آهن گداخته، آهن گرم شده) به وصول آتش تأثیر آتش در آنها پیدا شود و اینان به مثابه ارباب الیقین باشند در معرفت خدا و این دو صنف اهل کشف حقیقی و ایمان عیانی و عارف ربانی باشند، و اصناف سابقه مؤمنین بالغیب علی مراتبهم و عالم بالله باشند.
کشف صوری
و کشف صوری تمثل صور است به نحو جزئیت برای حواس خمس و منقسم شود به اندازه محسوسات پنجگانه. پس کشف بصری مانند رؤیت اصحاب تجرید از مرتاضین اقسام انواری را که در جای خود مشروح است (نمونه کشف بصری رؤیت اقسام انوار توسط اهل تجرید است، که در جای خود شرح داده ایم). یا اشکال و اشباح و سمعی که نقرفی الاسماع (ثبت و جایگزین شده در گوشها) باشد، شنیدن اصواتی است مبهجه (مسرور کننده) و کلماتی است لذیذه یا اصواتی مهوله (ترس آور) که اشعار به قهر و وعید دارد به تقریب صدور سوء ادبی از سالک (نشان قهر و انذار است که اگر سوء ادبی از سالک مشاهده شود، رخ می دهد)، و شمی چون تنشق نفحات (بوئیدن بویهای خوش) است، ان لله فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها (راستی پروردگار را در زمانه شما وزشها و جلوه هائی است، به هوش باشید و به سوی آن بروید.
این حدیث به صورت ان ربکم... نیز آمده است، و ذوقی مثل ما قال رسول الله: «ابیت عند ربی یطعمنی و یسقینی؛ شب را نزد پروردگارم می گذرانم و او مرا طعام و نوشیدنی می دهد.»، و «لمسی مثل ما قال وضع الله کفه بین کتفی فوجدت بردها بین ثدییی؛ خدا دست خود بین کتفهایم نهاد و من خنکی آن را در سینه خویش احساس کردم.» و کشف صوری از احکام تجلیات اسم سمیع و بصیر و مدرک خبیر است، چنانکه معنوی از احکام مظهریت اسم علیم حکیم است؛ و اما آسانی و دشواری. پس معلوم است که طریقت مرتضویه دشوار است مگر آنکه به عشق و شوق آسان گردد.
و اما اختلاف در طریقه اهل کشف پس نباید مانع راه سالک علمی و عملی شود که اختلاف همه جا هست. آیا در ظاهر کلام خدا که اصدق قائلین است و در ظاهر احادیث نبویه و ولویه (منسوب به ولی، قس. نبی و نبوی) نیست؟ چه جای آنکه طول مزاولت و ممارست علوم و معارف می خواهد تا توفیق و توافق بیند.
منـابـع
مهدی امین رضوی- سهروردی و مکتب اشراق- مترجم مجدالدین کیوانی- نشر مرکز - 1377- صفحه 210-206
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها